شکاف اعتماد به نفس
شکاف دانشی
19 سال داشتم که دانشگاه قبول شدم مسیر طولانی و وضعیت نامنظم برگزاری کلاس ها در دانشگاهی که من قبول شده بودم به دلیل اهمیت کمی که به دانشجوهای ترم های اول میدادند شرایط سختی را برایم فراهم کرده بود، این شرایط و نداشتن سرمایه برای اجاره خوابگاه در محل تحصیلم و همینطور دیدن رفاه دیگر همکلاسی هایم به شدت اعتماد بنفسم را تحت تاثیر گذاشته بود در همین بحبوحه اتفاق وحشتناک زندگی ام رخ داد و آن هم فوت ناگهانی پدرم بود، و من گرچه به اجبار به زندگی و برنامه هایم پرداختم اما به شدت معتاد شدم، و در همان نقطه متوقف شدم.
شاید فکر کنید به مواد خاصی اعتیاد پیدا کردم؛ اما برای من بلندپرواز و پر از رؤیا اعتیاد اجتماعی به بیاعتماد به نفسی بزرگترین ترمز موفقیتم شد
اعتیاد به بیاعتماد به نفسی و در واقع اعتیاد به مزایای اجتماعی بیاعتمادبهنفسی…
مزایای اعتمادبهنفس پایین
خیلی از افراد خواسته و یا ناخواسته درگیر اعتیاد به اعتمادبهنفس پایین هستند و توان رهاکردن این موضع را ندارند، شما با پذیرفتن نقش فرد ضعیف بهراحتی توجه و ترحم دیگران را به دست میآورید، کاری میکنید مردم دلشان برای شما بسوزد، کاری میکنید مردم مدام در نقش مشوق و انگیزه دهنده ظاهر شوند و بخواهند شما را جمعوجور کنند، کاری میکنید هیچکس نتواند از شما بدش بیاید؛ چون باملاحظه کاری و قورتدادنهایتان تهدیدی برای کسی محسوب نمیشوید و کسی با شما رقابت نمیکند، شما مجبور نیستید مسئولیت انتخابهایتان را بپذیرید و برای تنبلیها و اهمالکاریهایتان یک عذر و بهانة همیشگی خواهید داشت، همانطور که من در عوض پذیرفتن چالشها و سختیهای مسیر تحصیلم و در عوض روبروشدن با ترسها و شرایط جدید نقش قربانی را پذیرفتم و ترجیح دادم از بار مسئولیت شانه خالی کنم، در ابتدا بد نبود شاید خیلی هم عالی بود، یک خلسه و رهایی لذتبخش و تسکیندهنده، جالب اینکه در این وضعیت کسی انتظار کاری از شما ندارد و هر بار همکاری صورت دهید چند صد برابر به حسابتان مینویسند
تصور کنید یک فرد ضعیف و ناتوان در حال راهرفتن ببینید که مدام به زمین میخورد و لنگانلنگان مسیرش را طی میکند چه احساسی به شما دست میدهد، مطمئناً مستأصل میشوید و دلتان برایش میسوزد و حتماً تلاش میکنید تا به او کمک کنید؛ اما حالا تصور کنید یک فرد پر انرژی و اکتیو از کنار شما بهسرعت بگذرد و در همان حین پایش پیچ بخورد و یا به زمین افتد در این شرایط چه واکنشی خواهید داشت، اکثر افراد به خنده میافتند و حتی میگویند این آدم دستوپاچلفتی را ببین حتی نمیتواند قدمی بردارد و مدام با سر به زمین میخورد
بله دوستان محبت و ترحم همیشه نصیب پای لنگ میشود، و چه شرایطی راحتتر از این که با بدبخت بودن راحت و خوشبخت باشید
اما چه شد که برای من شرایط به همان شکل خوب و خوش پیش نرفت…
بودن یا نبودن مسئله این است
پذیرش نقش قربانی افراد مختلف را گرد من جمع کرده بود مخصوصاً افرادی که درگیر طرحوارة شخصیت والد و منجی بودند، این افراد پیوسته به دنبال آدمهای قربانی میگردند تا به آنها کمک کنند و به این واسطه احساس مهم بودن کنند و خلأ خود کمبینیشان را اینگونه پر کنند و به خود بگویند ببین دیگران به من نیاز دارند، این مزد بدبختی من بود اما…
زمان زیادی نگذشته بود که احساس کردم دور افتادم، خیلی دور…
با فرورفتن در نقش قربانی دیگر خبری از اعتبار و اهمیت نبود، خبری از ارزشمندبودن نبود، خبری از اینکه برای خودت کسی باشی نبود و دیگر خبری از من نبود، اصلاً منی نبود…
در مرداب توقع داشتن و مدام گله داشتن از دیگران هیچ خبری از دختری که قرار بود مادرش را خوشبخت کند، برای خواهر و برادرهایش بزرگتری کند و شرکت خودش را داشته باشد نبود
آیا این شخصی که یکگوشه نشسته و در سوگ رؤیاهایش ترحم دیگران را جمع میکند، همان کسی است که روزگاری آرزوی کسب کاری بزرگ را داشت، همان کسیست که رؤیای کارآفرینبودن را در سر میپروراند، آیا این دختر ساکت و خاموش همان دختریست که میخواست صدایش به گوش جهانیان برسد و آیا زود نبود برای خاموششدن؟
ماندن در منطقة امن و فرار از مسئولیت آنچنانکه مینمود خوشبختی به همراه نداشت من آسایش کوتاهمدت را پذیرفتم در ازای یکعمر احساس ناامنی و بیارزشی
شاید بارها شنیده باشید آن طرف ترسهایتان موفقیت منتظر شماست، من میخواهم به شما بگویم که اشتباه میکنید اگر به همین اکتفا کنید، پایتان را فراتر بگذارید و منتظر ترسهایتان باشید و یاد بگیرید، نکتة مهم همین جاست وقتی باوجود ترس به یادگیری ادامه میدهید آنجاست که با خوشبختی واقعی دیدار خواهید کرد
چند راهکار برای کسب اعتمادبهنفس
1-پذیرش:
خودتان را بپذیرید با هر توانی که دارید با هر روحیه و شخصیتی که دارید، قرار نیست بیشتر از توان وجودیتان از خودتان انتظار داشته باشید، بهاندازة توان امروزتان تلاش کنید
پتانسیل وجودی انسانها نامحدود است، اما تواناییهای متفاوتی دارند پس اوضاع را آنقدر سخت نکنید که مجبور به جازدن و شانه خالیکردن شوید، توانمندی امروزتان را همان اندازه که هست بپذیرید و برای افزایش آن تلاش کنید.
2-دست از مقایسة خود بردارید:
شما با هیچکسی در این کره خاکی گذشتة یکسان و تجربههای مشابهی نداشتهاید. از لحاظ جسمی، رفتاری و روحی کاملاً یگانه هستید، محیطی که در آن رشد کردید، فرهنگی که با آن بزرگ شدید، چالشهایی که با شما بود، مقایسة خود با دیگران نهتنها کمکی به شما نمیکند؛ بلکه شما را بهشدت بیاعتمادبهنفس، بیانگیزه و ناامید میکند و توان ادامهدادن را از شما خواهد گرفت.
3-زمان بدهید:
به خودتان سخت نگیرید و بهجای تمرکز بر نتیجه، از مسیر لذت ببرید، مطمئناً برای دختر جوانی که بهتازگی وارد مرحلة جدیدی از زندگی خود شده بود، تحمل چالشهای جدید، طولانیبودن مسیر، سختی دروس، استرس روابط جدید و پذیرفتهشدن در گروههای جدید، همگی توان مضاعفی را میطلبد و در این هیاهو، مرگ کسی که تا آن زمان به او تکیه داشت اوضاع را به بحرانی پایانناپذیر تبدیل میکرد، حتماً میبایست به آن دختر زمان داد، تا بتواند اوضاع را جمعوجور کند، حتماً نیاز داشت زمان بگذرد، پس شما هم در درههای عمیق زندگی خودتان را درک کنید، نگران نباشید که از دیگران عقب بیافتید، این نسخة شماست، به خودتان زمان بدهید.
4-خودتان را دوست داشته باشید:
شما منحصربهفردید، در تمام این کرة خاکی فقط یک انسان با ویژگیها و شخصیت شما وجود دارد، بپذیرید که شما باشکوه و بینظیر هستید و به همان اندازه سختیهای زندگیتان هم منحصراً برای شماست، پس آنها را هم دوست بدارید و فراموش نکنید آنها هویت شما را ساختهاند، آنها آمدهاند تا از شما آدم بهتری بسازند
بهشت را به بها دهند
مزایای بیاعتماد به نفسی گرچه در نگاه اول فریبدهندهاند اما دستاورد اعتیاد به این مزایا در نهایت بیارزشی و درماندگیست، شاید اکنون زندگی برای شما هم سخت شده، شاید احساس میکنید تحمل آن خارج از توان شماست اما فراموش نکنید بهشت را به بها دهند نه به بهانه، سختیها و رویارویی با آنها، مطمئناً از شما ورژن بهتری خواهند ساخت و آسایش و راحتی آیندة زندگی شما را به دنبال خواهند داشت، با پذیرش نقش قربانی راضی نشوید، به آسایش اندک اکنون و ازدسترفتن تمام فرصتها و پتانسیل وجودیتان، پس با آغوش باز چالشهای زندگیتان را بپذیرید و یک دم از تلاش در جهت رسیدن به رؤیاهایتان دست نکشید…
یادتان باشد که شما تا زمانی زنده هستید و میتوانید شکوفا شوید که رؤیایی برای رسیدن در دل دارید
منابع:
کتاب اعتمادبهنفس دستیابی به آن و زندگی با آن_باربارا دی آنجلس
Psychologytoday
verywellmind
دیدگاهتان را بنویسید